قدر چاله چوله ها را بدانید 4/12/89
اینقدر نق نزنید که: این چه جاده هایی است که ما داریم؟ هی داد نزنید و نگویید که: این هم خیابان است که ما داریم؟ حالا گیرم که دارید با سرعت رانندگی می کنید و یکباره با چنین چاله هایی روبرو می شوید. نباید خون لیتری هزاران تومانتان را که کثیف کنید. کمی دندان روی جگر بگذارید، پا را روی پدال ترمز بگذارید تا سرعتتان کم شود. دنیا که به آخر نمی رسد.
شما ببینید در ممالک راقیه (مثل کانادا) که چنین چاله چوله هایی را در خیابانها و جاده هایشان ندارند، برای کنترل سرعت ماشینها، چه خون دلی می خورند و چه زحمتی می کشند تا آنها را شبیه سازی کنند. پس قدر این چاله چوله ها را بدانید!!
+ نوشته شده در ۱۳۸۹/۱۲/۰۴ ساعت 21:0 توسط علی اکبر قلمی
|
من علی اکبر قلمی هستم. شصت و اندی سال سن دارم و از هنگام تولد تا کنون در اهواز ساکن هستم. در سازمان آب و برق خوزستان و شرکت برق منطقه ای خوزستان شاغل بوده ام و از تاریخ 25/12/88 بازنشسته شدم. در این وبلاگ پندارها و نگرش های خود را در باره هر آنچه که در پیرامون خود می بینم به خصوص در مورد محل کارم که بهترین ساعتها از بهترین سالهای زندگیم در آن به هدر رفت و همچنین سرگذشت تلخ و شیرینی را که از سر گذرانده ام می نویسم. منظورم از محل کار که گاهی از آن با نام سازمان و یا شرکت یاد می کنم هر دو شرکتی هستند که در آنها کار کرده ام. در این میان ممکن است از کسانی که در پیدایش این خاطرات نقشی داشته اند نام ببرم و ایرادی در این کار نمی بینم چرا که نقش آفرینی آنان بخشی از زندگی من بوده است. تلاش می کنم که همچون نیاکان خود که راستی را یگانه راه و دروغ را بلایی همسان دشمن و خشکسالی می دانستند، راستی را پاس بدارم تا کسی را آزرده نکنم و در این راه از ایزد پاک یاری می جویم.