حق «اون» را خوردند
هر چه که ما می خواهیم بر اعصابمون مسلط باشیم، نمیشه. آخه مگه میذارن این بی انصافها؟ حق خوری تا کی؟ بی عدالتی تا چند؟ حرمت شکنی تا کجا؟ به این پوستر نگاه کنید. یک عده که نام خودشونو گذاشتند «پیشگامان» اومدن و اعلام کردند که در نظر دارند یک گردهمایی تحت عنوان «اولین گردهمایی تخصصی دره نوردی در ایران» بر پا کنند. خیال نکنید که زبونم لال، ما با برپایی این گونه گردهمایی ها مخالف هستیم، آن هم از نوع تخصصی آن. علت ناراحتی ما از دو چیز است. یکی اینکه آن بزرگواران ادعا کرده اند که این گردهمایی «اولین» است و دیگری این که آنها در این پوستر هیچ اشاره ای به «بزرگ دره نورد سرزمین ما» یعنی جناب آقای «اون» که الحق و الانصاف پیش کسوت همه دره نوردان گیتی است نشده.
کیست که نداند «اون» در زمینه گسترش «دره نوردی» و «کول نوردی» چه رنجها کشیده و چه خدمات شایانی کرده است؟ (کول در بعضی از گویش های محلی خوزستان به معنای دره کم عرض است.) کیست که نداند «اون» پیش از این بار ها از این دست گردهمایی ها با شرکت مفتی نوردان سازمان آب و برق خوزستان برگزار کرده است؟ اونوقت انتظار دارید یک عده بیایند و ادعا کنند که گردهماییشان «اولین» است و ما خم به ابرو نیاریم و دست روی دست بذاریم؟ هنوز خاطره فرود های فاتحانه و افتخار آمیز «اون» و دار و دسته اش به دره های صعب العبوری چون «مال آقا»، «چال کندی»، «کول خرسون»، «کول تو بیرون» و ... از خاطرمان بیرون نرفته که می بینیم چنین حرمت شکنی در حق «اون» می شود.
حال که کار از کار گذشته و آنها این اطلاع رسانی را در سطح وسیعی در کشور منتشر کرده اند و احساسات ما را جریجه دار کرده اند، تنها یک چیز می تواند آلام ما را التیام بخشد و بر جراحات دلمان مرحم گذارد و آن، این است که آنها در اطلاعیه های بعدی خود اعلام کنند که در این گردهمایی از«اون» به عنوان استاد و پیش کسوت، جهت سخنرانی دعوت شده است و اگر احیاناً «اون» به علت کثرت مشغله و درگیری با مطالعات آکادمیک دره نوردی نتوانست افتخار شرکت در این گردهمایی را به باشندگان بدهد، گردهمایی خودشان را با پیامی ضبط شده از جملات گهربار و بدون لهجه از «اون» افتتاح نمایند.
جهت اطلاع بیشتر از این گردهمایی به آدرس زیر مراجعه کنید:
من علی اکبر قلمی هستم. شصت و اندی سال سن دارم و از هنگام تولد تا کنون در اهواز ساکن هستم. در سازمان آب و برق خوزستان و شرکت برق منطقه ای خوزستان شاغل بوده ام و از تاریخ 25/12/88 بازنشسته شدم. در این وبلاگ پندارها و نگرش های خود را در باره هر آنچه که در پیرامون خود می بینم به خصوص در مورد محل کارم که بهترین ساعتها از بهترین سالهای زندگیم در آن به هدر رفت و همچنین سرگذشت تلخ و شیرینی را که از سر گذرانده ام می نویسم. منظورم از محل کار که گاهی از آن با نام سازمان و یا شرکت یاد می کنم هر دو شرکتی هستند که در آنها کار کرده ام. در این میان ممکن است از کسانی که در پیدایش این خاطرات نقشی داشته اند نام ببرم و ایرادی در این کار نمی بینم چرا که نقش آفرینی آنان بخشی از زندگی من بوده است. تلاش می کنم که همچون نیاکان خود که راستی را یگانه راه و دروغ را بلایی همسان دشمن و خشکسالی می دانستند، راستی را پاس بدارم تا کسی را آزرده نکنم و در این راه از ایزد پاک یاری می جویم.