فردا عید فطر نیست. شک نکنید
رمضان امسال نیز به روزهای پایانی رسید و داستان همیشگی رؤیت هلال ماه تکرار شد. در خبرها شنیدیم که ستاد استهلال، هیئت هایی به اطراف و اکناف کشور گسیل داشته تا بتواند در مورد رؤیت ماه به نتیجه درستی برسد. در دنباله خبر آمده بود که در این هیئت ها کارشناسان نجوم نیز عضویت دارند. این خبر برای من خیلی عجیب بود زیرا همه ما می دانیم با اینکه تقویم قمری از قوانین دقیق نجوم و نحوه گردش ماه به دور زمین پیروی می کند ولی پیگیری آن نیازی به داشتن دانش نجوم ندارد و همین که تعداد روز های هر ماه قمری به سی برسد و یا اینکه در غروب روز بیست و نهم، هلال ماه مشاهده شود، فردای آن روز نخستین روز ماه بعد خواهد بود. به همین سادگی!!
به نظر می رسد که انتخاب تقویم قمری در گاهشماری اسلامی نیز به خاطر همین سادگی و عدم نیاز به دانش نجوم بوده است زیرا در خاستگاه اسلام در میان مردمی که از دانش خواندن و نوشتن بی بهره بودند کسی از محاسبات نجومی سر در نمی آورد. بنا بر این چه لزومی دارد که در میان هیئت های «هلال یاب» کارشناس نجوم وجود داشته باشد؟ وقتی که ملاک پایان ماه قمری دیدن و یا ندیدن ماه باشد یک کارشناس نجوم چه وظیفه ای می تواند داشته باشد؟
تنها کار کارشناسی که برای یک کارشناس نجوم باقی می ماند این است که زمان طلوع و غروب خورشید و ماه را بداند و محاسبه کند که با توجه به این دو پدیده آیا هلال ماه قابل رؤیت هست یا نه و این کار نیازی به سفر به اطراف و اکناف کشور ندارد. او می تواند در اتاق کارش بنشیند و در مورد امکان مشاهده هلال ماه نه تنها در کشور ما بلکه در جای جای کره زمین نظر دهد. کما اینکه بنده با وجود آگاهی اندکی که در این زمینه دارم با تکیه بر ابزار ها و دانش اندکی که دارم، سالها است که از همان ابتدای ماه رمضان دیدن هلال ماه در روز بیست و نهم را پیش بینی کرده ام و در همه این سالها پیش بینی من درست بوده است.
برای اینکه این ادعای مرا مورد آزمایش قرار دهید، به پیش بینی امسال من توجه فرمایید: رؤیت هلال ماه در امروز که بیست و نهم ماه رمصان است، در هیچ جای کره زمین امکان پذیر نیست بجز کشور های جنوبی قاره آفریقا مانند آفریقای جنوبی، کنیا، تانزانیا، کنگو، آنگولا، نامیبیا، زامبیا، زیمبابوه و زعیر. در کشور های شمال آفریقا مانند مصر، لیبی، الجزایر، مراکش و موریتانی اصلاً امکان مشاهده هلال ماه در امروز وجود ندارد. تا غروب امروز همه چیز معلوم می شود.
من علی اکبر قلمی هستم. شصت و اندی سال سن دارم و از هنگام تولد تا کنون در اهواز ساکن هستم. در سازمان آب و برق خوزستان و شرکت برق منطقه ای خوزستان شاغل بوده ام و از تاریخ 25/12/88 بازنشسته شدم. در این وبلاگ پندارها و نگرش های خود را در باره هر آنچه که در پیرامون خود می بینم به خصوص در مورد محل کارم که بهترین ساعتها از بهترین سالهای زندگیم در آن به هدر رفت و همچنین سرگذشت تلخ و شیرینی را که از سر گذرانده ام می نویسم. منظورم از محل کار که گاهی از آن با نام سازمان و یا شرکت یاد می کنم هر دو شرکتی هستند که در آنها کار کرده ام. در این میان ممکن است از کسانی که در پیدایش این خاطرات نقشی داشته اند نام ببرم و ایرادی در این کار نمی بینم چرا که نقش آفرینی آنان بخشی از زندگی من بوده است. تلاش می کنم که همچون نیاکان خود که راستی را یگانه راه و دروغ را بلایی همسان دشمن و خشکسالی می دانستند، راستی را پاس بدارم تا کسی را آزرده نکنم و در این راه از ایزد پاک یاری می جویم.