گفت و گو از نوع بهداشتی 17/12/87 (گفتاری از یکی از دوستان)
مردم: آیا آب آشامیدنی اهواز سالم است؟
آبفا: نه تنها سالم است بلکه در منطقه بهترین است.
بهداشت: از نظر ما مشکلی ندارد.
مردم: منظورشما از منطقه کجاست ؟
آبفا: جایی است که ما می دانیم.
مردم: پس ما چگونه مقایسه کنیم.
آبفا: نیازی نیست ما مقایسه کردیم.
مردم: میگند که فاضلاب وارد رودخانه می شود و باعث آلودگی آب میشه.
آبفا: جای نگرانی نیست چون در قرن های آتی فاضلاب اهواز تصفیه خواهد شد.
بهداشت: بیماری مشاهده نشده است.
مردم: مواد موجود در آب از مقادیر حداکثرمجاز در استانداردها بسیار بالاتر رفته اند آیا خطری برای مردم ندارند.
آبفا: این استاندارد ها را خارجی ها برای خودشون که مردمی نازک نارنجی هستند تهیه کرده اند و الا این مواد غلط می کنند که مردم مارا مریض کنند.
بهداشت: درست است. مردم ما قوی تر از این حرف ها هستند.
مردم: ولی میگن که آب آلوده به مدفوع ممکن است باعث همه گیری وبا شود.
آبفا: در خارج که مردم ضعیفند بله ممکن است. و بهمین دلیل هم فاضلابشونو تصفیه می کنند ولی ما مستقیما فاضلابو وارد آب می کنیم و هیچ مشکلی هم ایجاد نمی شود. باور ندارید این عکسو نگاه کنید:

بهداشت: کیفیت آب اهواز 90درصد سالم و 10 در صد هم فوق سالم است.
مردم: پس این هشدار مشدارها در رابطه با آب و بیماری وبا، تشویش اذهان است.
آبفا: اعلام جرم می کنیم
بهداشت: مواردی هم اگر دیده شود، وبا نیست، شبه وباست.
مردم: این شبه وبا دیگه چه زهر ماریست؟
آبفا: این یک بیماری است که به هیچوجه از طریق آب منتقل نمی شود.
بهداشت: به مقدار کمی و با احتمال کمی و به صورت کم اثری از طریق آب قابل انتقال است.
مردم: عجب! بمقدار کمی اختلاف نظر هم بین این دو وجود دارد.
مردم: از اینکه وقتتون را در اختیار ما قرار دادید متشکریم ولی جای محیط زیست جدا خالی بود.
آبفا و بهداشت با هم: تشکر لازم نیست ما خادم شما هستیم، اونم همینطور.
من علی اکبر قلمی هستم. شصت و اندی سال سن دارم و از هنگام تولد تا کنون در اهواز ساکن هستم. در سازمان آب و برق خوزستان و شرکت برق منطقه ای خوزستان شاغل بوده ام و از تاریخ 25/12/88 بازنشسته شدم. در این وبلاگ پندارها و نگرش های خود را در باره هر آنچه که در پیرامون خود می بینم به خصوص در مورد محل کارم که بهترین ساعتها از بهترین سالهای زندگیم در آن به هدر رفت و همچنین سرگذشت تلخ و شیرینی را که از سر گذرانده ام می نویسم. منظورم از محل کار که گاهی از آن با نام سازمان و یا شرکت یاد می کنم هر دو شرکتی هستند که در آنها کار کرده ام. در این میان ممکن است از کسانی که در پیدایش این خاطرات نقشی داشته اند نام ببرم و ایرادی در این کار نمی بینم چرا که نقش آفرینی آنان بخشی از زندگی من بوده است. تلاش می کنم که همچون نیاکان خود که راستی را یگانه راه و دروغ را بلایی همسان دشمن و خشکسالی می دانستند، راستی را پاس بدارم تا کسی را آزرده نکنم و در این راه از ایزد پاک یاری می جویم.